مطبوعات يا به عبارتي نشريات متني كه به صورت روزانه ـ هفتگي ـ دو هفتگي ـ ماهنامه ـ فصل نامه و يا سالنامه كه در گيشه فروش كيوسك هاي مطبوعاتي مشاهده مي كنيم به جز نشريات ملي ؛ مابقي فرا گير نيستند و گستره ي آنها نهايتاً منطقه اي توزيع مي گردند . يعني در محدوده ي چند استان همجوار ؛ اما نشريات الكترونيكي حتي اگر مربوط به عملكرد يك روستا باشد ، در كل جهان قابل رؤيت است .
1 ـ واژه آشنا، ساده و بي پيرايه «خبر»، در يک نگاه عام به معني گزارشي از يک رويداد يا «آگاهي بخشي نسبت به يک حقيقت بيروني» است؛ ليکن در نگاه تخصص محور اهل رسانه، «خبر» به معناي بيان يک رويداد و اطلاع رساني درباره واقعيتي است که به دليل اهميت، جذابيت، تأثيرگذاري و ...، ارزش خبري يافته باشد. واضح است که خبررساني و خبر نگاري در قامت يک حرفه و فن نيز با چنين رويکردي تعريف شده و شکل مي گيرد.
محصول تلاش و کوشش خبرنگار، رسانه است که در صورت هاي مکتوب، مصور و ديجيتال، رخ نمايان مي سازد و البته همين محصول، امتياز اين حرفه را نسبت به ديگر حِرَف، و اهميت ويژه و نقش خاص آن را موجب مي شود.
رسانه و نشريات الكترونيكي ، رکن اصلي و اولي مردم سالاري هستند و به تعبير برخي حيات و سر زندگي مردم سالاري، مرهون رسانه و گردش آزاد خبر و اطلاعات است. علت آن نيز نقش بي بديل رسانه در نظارت بر فعاليت هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و ... حکومت ها، و آگاهي دادن به مردم، در قامت صاحبان حکومت و عاملان مقبوليت و پذیرش آن است.
2 ـ دهه پاياني هزاره دوم و سال هاي آغازين هزاره سوم ميلادي را بايد عصر تحول در عنصر رسانه نام نهاد؛ رويکرد انفجاري در عرصه خبر، به مدد گسترش زايد الوصف رسانه هاي مکتوب، مصور و البته تولد انبوهي از رسانه هاي ديجيتال، توجه و تأمل به خبر و حرفه خبرنگاري را نيز متحول ساخت؛ تأثيرگذاري اين فنآوري بر نهادهاي مختلف اجتماعي و نقش حساس و البته بي بديل آن در ساخت روندها و فرايندهای اجتماعي و نيز تربيت فردي، لزوم توجه به اين عرصه را براي همگان روشن ساخت. کارکرد دوگانه اين فنآوري در رشد، دانش افزايي، وحدت اجتماعي، اعتلاي فرهنگي و نيز تخدير، تفرقه، نابودي فکري و فرهنگي، انحطاط اخلاقي و ...، شناخت و تحليل اين عنصر را در زمره امور ضروری معرفي کرد.
اين رويکرد به رسانه، دين پژوهان را نيز به تأمل در «چيستي خبر» و فرايندهاي آن از نگاه دين وا مي دارد، چرا که از نگاه پژوهش گر دين مدار، حدود و ثغور اين عنصر بايد در گستره تعاليم دين، جايگاهي مشخص و مرزهايي معين داشته باشد.
3 ـ نگرش وحياني و ديني به خبر را بايد در اصول، معيارها، و قوانين تدوين شده آن جست و جو کرد؛ به اين معني که خبر و ابزارهاي مورد استفاده در تنظيم آن را در دستگاه فکري دين قرار داده و با معيارها و اصول سنجشي وحي، آنها را ارزيابي و بررسي کنيم و در نهايت با توجه به اين اصول سنجشي، معيار هايي را براي خبر و رسانه تنظيم و تدوين کنيم. با اين رويکرد، معيارهاي ديني مي تواند در همه ارکان شکل دهنده رسانه حضور داشته باشد.
4 ـ تأمل و توجه در ماهيت برخي علوم اسلامي، البته اهتمام ويژه دين اسلام به خبر و نيز اهميت ويژه خبر را در اين دين آسماني نمايان مي سازد؛ تدوين علومي خاص چون رجال، درايه، اصول فقه و ... در راستاي صيانت و حفاظت از «خبر»، و طرح تفصيلي مباحث الفاظ در علم اصول فقه، نشان گر اين اهتمام و اهميت خاص، نزد انديشمندان اسلامي است.
در حقيقت و در يک نگاه کلي مي توان گفت که در نگرش ديني،خبر، پيش و بيش از هر چيز بايد، به منابع خبري موثق و اطمينان بخش، شفافيت، حقيقت محوري و صداقت، وفاداري، امانت داري و... مزين گردد. افزون بر اين، طرح مسئله خبر و رسانه و تحليل اين عنصر در محدوده علم اخلاق، ويژگي هاي بسياري را براي خبر نمايان مي سازد که بايد آن را در حيطه سياست هاي کلان دين اسلام درباره خبر و خبر رساني معرفي کرد:رعايت اصل انصاف، بي طرفي و استقلال و نيز احتراز از وابستگي فکري و مالي و...، عدالت در خبر رساني، حقيقت گويي و واقعه نگاري، راستگويي و صداقت، حق محوري و ظلم ستيزي و بسياري سجاياي اخلاقي که در محدوده علم اخلاق تعريف مي شود، مي تواند در رسانه و خبر، سياستي اصلي و اصيل خوانده شود.
به اين ترتيب هر رسانه مي تواند، رسالت اصيل خود را در راستاي اطلاع رساني شفاف، روشنگري، جريان آزاد اطلاعات و ... در سايه تعاليم وحي تدوين و تنظيم کرده، در خدمت مردم سالاري ديني، وظيفه نظارتي خويش را به درستي به انجام برساند